بخشی از متن دانلود فایل پاورپوینت آیتالله حاج سیدمحمدتقی خوانساری :
سیدمحمدتقی خوانساری
در یکی از روزهای اردیبهشت سال 1267 ق. که بهار با ماه رمضان توأمان گشته بود در خوانسار , در خانه سید اسدالله, عالم بزرگ شهر, نو رسیدهای پای در حیات نهاد که نام او را محمد تقی گزاردند.
فهرست مندرجات
2 - تحصیلات مقدماتی
3 - پای درس بزرگان
4 - مرجعیت
5 - نماز باران
6 - حج نمونه
7 - فتواهای شورآفرین
8 - وفات
9 - پانویس
10 - منبع
نسب
سلسله نسب او چنین بود: سید محمد تقی خوانساری فرزند علامه سید اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سید حسین و او فرزند عالم بزرگوار سید ابوالقاسم, فرزند دانشمند گرانمایه علامه سید حسین و او فرزند عالم فرزانه حاج میرزا ابوالقاسم....
و در پایان سلسله نیز سرچشمه دانش و عصمت امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ قرار داشت.
تحصیلات مقدماتی
ایام مکتب آمد, سید محمدتقی در تیزهوشی گوی سبقت از همگنان ربود. او در این سنین کم هم جذبههای معنوی را در خود احساس میکرد. او که در مکتب خط را بخوبی آموخت و قرآنی را به خط نوشت و آن را وقف مسجد کرد.
حوزه خوانسار که در آن زمان به برکت پدران سید محمدتقی و دیگر فرزانههای علمیاش رونقی داشت, دومین جایی بود که سید محمدتقی در دامنش استواری یافت و قامت راست کرد. سرعت فراگیری سید محمدتقی چنان بود که به هفده سالگی نرسیده, ادبیات عرب و دیگر پایههای مقدماتی علوم اسلامی را فرا گرفت. او در همین مدت قسمتهایی هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.
[1] . مجله مجموعه حکمت, سال اول, ش 12, ص 12 - 17؛ آثار الحجه, محمد شریف رازی, ج 1, ص 143.
پای درس بزرگان
خوانساری جوان پس از مشورتهایی که با پدر کرد برای تکمیل اندوختهها رهسپار حوزه دیر پای نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حرکت او افزود. او در نجف پس از تکمیل درسهای ناتمام, در درس محققان بزرگ این رشتهها حاضر شد تا جوانههای اجتهاد که از توانایی در تحقیق ریشه میگیرد در او برویند. خوانساری جوان چهار سال در درس فقیه و محقق بزرگ اصولی آیه الله آخوند خراسانی شرکت کرد. در کنار این درس به درس فقیه بر جسته آیه الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی هم حاضر گشت. بعد از ارتحال این دو او از درسهای اصول آیه الله نائینی, آیه الله آقا ضیا عراقی و از درس فقه آیه الله در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتیدش کوششی نکرد. امام آقا ضیا عراقی - که بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود (و حفظ مقام و نگهداری شؤونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر بر خود فرض میدانم) هنگامی که از بعدها به ایران بازگشته بود, اجتهادنامه وی را از نجف برایش فرستاد. افزون بر این آقای خوانساری از این استاد خود اجاره روایی نیز یافته بود.
[2] .نقبا البشر, آقا بزرگ تهرانی ج1, ص246؛ مجله نور علم, شماره اول, دوره دوم, ص 98؛ علما معاصرین, واعظ خیابانی تبریزی, ص 211؛ تاریخ قم, ص 252.
مرجعیت
آیه الله خوانساری بعد از رهایی از اسارت چهار ساله در دست انگلیسیها به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن, آوازه حوزه نوبنیاد سلطان آباد اراک, در او شیفتگی نخستین را زنده ساخت و از همین رو در حوزه سلطان آباد به احترام آیه الله حائری در درسشان شرکت جست و خود نیز جداگانه به تدریس فقه, اصول و حکمت پرداخت. دیری نگذشت که او توجه آیه الله حائری را به خود برانگیخت. آقای خوانساری در سلک یاران نزدیک و مشاوران برجسته (هیأت استفتایی) آیه الله حائری قرار گرفت. وی در پی این نزدیکیها نقش برجستهای در شکلگیری حوزه علمیه قم ایفا کرد و مشوقی در هجرت آیه الله حائری به قم بود. در سال 1315 ش. حوزه قم در ماتم از دست دادن بنیانگذارش به سوگ نشست. در آن موقعیت خطیر آیه الله صدر و آیه الله حجت و همچنین آیه الله خوانساری که سه تن از شاگردان و یاران برجسته آیه الله حائری بودند, برای تصدی مسؤولیت حوزه و عهده داری رهبری دینی مردم مورد توجه قرار گرفتند. در این میان آیه الله خوانساری با شایستگیهای فراوان اخلاقی و علمی که داشت پیشگام نگشت, اما شیخ محمد صدوقی و شیخ مجتبی عراقی و تنی چند از دوستانشان در پاگیری مرجعیت ایشان تلاش ورزیدند. درس خارج برای ایشان تدارک گردید و قرار شد ادامه درس استادش حائری را بگوید. رفته رفته این شخصیت برجسته مورد اقبال جامعه ایرانی قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتیاطی به ایشان از طرف آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی دامنه مرجعیت او گسترش یافت. اما با این همه او آیه الله صدر و آیه الله حجت برای حاکم نمودن وحدت رهبری دینی مردم و زدودن شائبههای تفرقه, آیه الله بروجردی را به قم خواندند و با اصرار زیاد او را بر این مسند نشاندند.
سالهای طولانی تدریس آیه الله خوانساری که از حوزه نجف آغاز گشت, جمع زیادی از آموختگان فضل او را همراه داشت. در سالهای آخر تدریس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح میشد که تنها شایستگانی چند یارای حضور در آن را یافتند. آثار علمی ایشان غیر از آن رسالههای فتوایی که نظریات فقهی ایشان را در برداشت, تقریرات درسهای خارجی بود که شاگردانش جمع آوری کرده بودند. از آن جمله درس طهارت ایشان بود که به همت شاگرد برجستهاش آیه الله محمدعلی اراکی و درس صلوه که از سوی شاگرد فرزانه دیگرشان آقا مجتبی عراقی نگارش یافت.
نماز باران
یکی از حوادث مهم که از آثار شهودی آقای خوانساری از نگاه دینی, نماز بارانی است که او آن را اقامه نمود تا تجلی دعا و نماز را در زندگی به گونهای ملموس آشکار کند. در شهریور 1320 که متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند. در آن موقع موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاکفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز اادامه داشت که زمینهای مساعد و وسیع شهر قم - که به صورت دیم کشت میشد - با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم, چاره در خواندن نماز باران دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشد. مردم راهی خانههای آقایان صدر, حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفههای شرعی خود را بجا آورید, آسمان و زمین دستهایشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همین علت اطلاعیههایی در سطح شهر نصب گردید که آقای خوانساری در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهی ایشان را از پایان بدکار بیم دادند اما او گفت حالا که چنین شده, خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزدیک شدن لحظه موعود بهائیان شهر, متفقین را به انگیزههای این حرکت بدبین نمودند تا جایی که این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود, جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاکفرج که در نیم کیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب میشد بروند. آیه الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عدها